نوجوان و موسیقی هر دو عرصه هایی رهاشده در ت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است. این دو حوزه ارتباطی تنگاتنگ داشته و در نقاطی با هم تلاقی پیدا می کنند؛ سه نقطه تلاقی اصلی آن ها در سال های اخیر عبارت است از: ساسی مانکن، امیر تتلو و کی پاپ. این سه پدیده ماهیتاً متفاوت بوده و هر کدام را باید جداگانه و با چارچوب تحلیلی و مفهومی خاص خود تحلیل کرد؛ اما هر سه با محوریت نوجوان و موسیقی شکل گرفته اند. در این زمینه چند نکته قابل توجه است:
1- جانمایه محتوایی اکثر تولیدات موسیقی پاپ ایرانی، فراق و حسرت، غم و اندوه، حرمان و شکست و مفاهیم از این قبیل است؛ حال آن که بر اساس پژوهشهای انجام شده یکی از عوامل اصلی اقبال گروهی از نوجوانان به موسیقی های کره ای -موسوم به کیپاپ- الهام بخشی و امیدآفرینی محتوای این نوع موسیقی است که باید در ت های حمایت از تولید آثار هنری و تنظیمگیری آن مورد توجه قرار گیرد.
2- راز رسش رسانهای گسترده ولی کوتاهمدت (موج رسانه ای) آثار ساسان حیدری (مشهور به ساسی مانکن)، استفاده از مولفه طنز در ریتم، روایت، تصویر و خصوصاً شعر است؛ عنصری که عملاً میان آثار تولیدی در موسیقی پاپ یا سنتی ایرانی کمتر به چشم می خورد.
3- راهبرد مواجه دستگاه های فرهنگی-هنری با موسیقی رپ در حال حاضر دچار ابهام است؛ از طرفی گویا در فرهنگ رسمی این موسیقی به رسمیت شناخته نمی شود، از طرف دیگر گاهی شاهد حمایت از تولید آثار در این نوع موسیقی هستیم؛ در همین راستا یکی از موضوعات قابل طرح، مواجه فرصتنگر، هدایتگری، تنظیمگری و تدوین دکترین سازمان های فرهنگی متولی در مواجه با موسیقی رپ است.
4- علیرغم موفقیت آثاری نظیر سلام فرمانده» که مخاطب اصلی آن کودکان (دهه نودی ها) هستند، آثاری نظیر دهه هشتادی ها» که مخاطب نوجوان را مطمح نظر قرار داده بودند، به توفیق چندانی دست نیافتند. در نگاهی کلان به نظر می رسد در حوزه موسیقی نوجوان» تعداد آثاری که در فرم و محتوا درخشان بوده و با اقبال عمومی مخاطبین نیز همراه شده باشند، انگشت شمار است. در این مقطع حمایت ویژه از تولید آثار مردمپایه، جذاب، اصیل و متناسب با اقتضائات خاص اجتماعی و روانشناختی نوجوان ایرانی بیش از هر زمان ضروری به نظر می رسد. با توجه به ویژگی های خاص نوجوانی نظیر استقلالطلبی و نیاز به ایجاد تمایز هویتی میان خود و نسل های پیشین، در این راستا میتوان با در نظر داشتن کامل پیوست های فرهنگی، دینی، امنیتی و اجتماعی اقدام به برگزاری رویدادهایی نظیر کنسرت مخصوص نوجوان نمود.
5- به نظر می رسد ذائقه موسیقیایی نوجوان ایرانی از موسیقی گروه سرودی عبور کرده است. امروزه با الگوهای جدیدی از اجرای جمعی و گروه های موسیقی(بند) مواجهیم که مبتنی بر مشارکت و همخوانی مخاطب بنا می شوند. این گروه ها -نظیر بیتیاس یا اگزو- نه فقط یک گروه موسیقی، بلکه بیشتر یک گروه ارائه دهنده جهانپدیداری و سبک زندگی هستند که به مخاطب خود هویت بخشی می کنند. بنابرین مخاطبان آن ها فقط شنوندگان یک قطعه موسیقیایی نیستند، بلکه تبدیل به گروهی از هواخواهان می شوند که خود را متعهد به الگوی خاصی از سبک زندگی دانسته و احساس تعلق و عضویت در یک پلتفرم اجتماعی فعال می کنند.
6- ضروری است دستگاه های فرهنگی ضمن چرخش از رویکرد تهدیدمحور و انفعالی به رویکرد فرصت محور و فعالانه، علاوه بر مقابله با آثار خارج از محدوده شرعی و عرفی در فرم و محتوا، به تنظیم گری مناسبات حوزه موسیقی در جهت تولید و حمایت از آثار جذاب و منبطق بر فرهنگ بومی بپردازند. در این رویکرد بلندمدت، هدف ارتقای سطح ذائقه و سواد موسیقیایی مخاطبان و استفاده از موسیقی به عنوان یک منبع فرهنگی ناملموس در جهت اعتلای فرهنگی جامعه است، چه این که فلات فرهنگی ایران در نواحی مختلف خود، الگوهای متنوعی از موسیقی های بومی (موسیقی نواحی) را پرورش داده که یکی از اصلیترین ذخیرههای هویتی-فرهنگی به حساب می آیند و متأسفانه به نظر می رسد حمایت کافی از آن به عمل نیامده است. همچنین در حوزه آموزش موسیقی نیز شاهد انفعال دستگاههای رسمی آموزشی و فرهنگی هستیم، چه این که آموزش موسیقی حتی در دانشگاه صداوسیما و حوزه هنری نیز متوقف شده است، این مهم عملاً نتیجه ای جز انقطاع اثربخشی خود از عموم هنرجویان و میدان دادن به زیرزمینی شدن جریان آموزش موسیقی ندارد و باعث تفوق جریانهای بدیل و گاهاً معارض با فرهنگ جامعه ایرانی در این زمینه شده است.
7- در کنار اقدامات موثر فرهنگی و ایجابی، لازم است تا حد ممکن از ظرفیت های حقوقی و فنی نیز برای مقابله با برخی از جریان های موسیقیایی مبتذل (در اینجا مقصود مشخصاً ساسی و تتلو است.) استفاده شود. در این زمینه پیشنهاد می شود اولاً با استفاده از ظرفیت گروه های مرجع و چهره های تأثیرگذار، پویش هایی در جهت گزارش تخلف و مسدودسازی صفحات مجازی این افراد صورت گیرد. ثانیاً اقامه دعوایی علیه فعالیت این افراد در مجامع بین المللی با بهره گیری از ظرفیت های قوانین بین المللی (صیانت از کودکان در مقابل هرزه نگاری، جلوگیری از ترویج قمار و.)، کنوانسیون حقوق کودکان، ایرانیان مقیم خارج از کشور، سمنها و فعالین حقوق بشر از مبدأ کشورهایی با قوانین سخت گیرانه در حوزه کودک -نظیر آلمان- مطرح و پیگیری شود.
.پایان.